گفتوگو با کارگردان و مدرس تئاتر درباره وضعیت این روزهای تئاتر کشور
تعداد بازدید : 2
تئاتر، پل گفتوگوی ملتهاو تمدنهاست
مخاطب، اساس تئاتر است. این درحالی است که ما برای مخاطب تئاترهیچ کاری نکردیم و به خواستههایش احترام نگذاشتیم. ما خوراک خوبی به خورد مخاطب ندادیم
نویسنده : دریا قدرتی پور
«عماد قلیپور» متولد 1368 در شهر اصفهان است. او فعالیتهای هنری خود را از سال 84 با نقش کوتاهی در نمایش «فیزیکدانها» شروع کرد. وی در سال 86 به تهران نقل مکان و تئاتر را به صورت حرفهای آغاز کرد. قلیپور، بعد از بازی در چهار نمایش و بعد ازاتمام دوران سربازی، برای ادامه تحصیل به کشور انگلستان رفت و پس از حدود دوسال به ایران بازگشت و به گفته خودش؛ با افتخار در آموزشگاه تئاتر سمندریان به مدت یکسال تحصیل کرد. حضور در آموزشگاه سمندریان، دریچهای بود برای ورودی متفاوت به دنیای تئاتر. ازآنجاکه تئاتر منبع خوبی برای درآمد نبود، در این دوره برای امرار معاش و کسب درآمد مالی، به طورهمزمان در یک شرکت شروع به کارکرد. قلیپور، در ایران دیگربار وارد دانشگاه شد ولی اینبار دررشته کارگردانی تئاتر فارغالتحصیل شد. او از سال 91 نمایشهایی چون «گرهای در تار و پود یک نقش»،«سوءتفاهم»،«گلنگری گلن رأس»،«تابوتعهد» و به تازگی نمایش «خانه» را در شهر اصفهان روی صحنه برده است. او بازی در چندین نمایش و همکاری با بزرگان تئاتر را در رزومه کاری خود دارد. با این رزومه در این زمان تقریباً کوتاه و با اندک زمانی برای تحقیق درخصوص او و مرور نظر منتقدان و کارشناسان درباره فعالیتهایش، میشود آیندهای درخشان را برای عماد قلیپور حدس زد. موفقیت اخیر او در اصفهان و جابهجایی برخی آمارها در حوزه آمار مخاطبان طی اجرای نمایش «خانه» انگیزهای شد برای این گفتوگو. او اکنون مشغول تمرین پروژه جدید و تدریس بازیگری است.
حال و اوضاع تئاتر در این روزها و این سالها را چگونه توصیف میکنید؟
در واقع اگر بخواهم کلی پاسخ بدهم، بهطورقطع شرایط خوبی وجود ندارد. ولی اگر بخواهم جزئیتر ببینم، باید بگویم تئاتر همچنان در ایران به عنوان شغل به حساب نمیآید. به همین دلیل بیمه، حقوق بازنشستگی و حقوق بیکاری و از کار افتادگی در کار نیست. در کل از لحاظ امکانات و شرایط کار واقعاً در مضیقهایم. البته این را هم بگویم که همهاش سیاهی نیست.
به نظر شما چرا این اتفاق، استقبال از تئاتر را کاهش نمیدهد؟
خوشبختانه یا متاسفانه عشقی که به هنرایران وتئاتردریک فرد تئاتری دمیده میشود، تحت هیچ شرایطی حتی با خواست خود او هم از وجودش بیرون نمیرود. تئاتر، یک خانه خراب کن دوستداشتنی است؛ به نظر من چیزی شبیه به عشق.
حدود دو سال است که در تهران و اصفهان مشغول آموزش هستید. شرایط آموزش را چطورمی بینید؟
اصلاً خودم را در حد استاد و مدرس نمیدانم. استادی و تدریس حرمتی دارد که هرکسی لایق آن نیست. صرفاً اندک تجربهام را در قالب تمرین با بچهها به اشتراک میگذارم. «آموزش» مهمترین موضوع در هر رشتهای است. ای کاش در مدارس، تئاتر تدریس میشد.
چرا؟
برای خلاقیت، برای هوش، برای تجربه و برای خیلی چیزهای دیگر. قطعاً ضعف آموزش وجود دارد و اصرار به عدم به روز شدن. مگر غیر ازاین است که تئاتر هم میتواند صنعت باشد. ما برای پیشرفت هر صنعتی نیاز به تعامل داریم؛ تعامل بین شهرها حتی کشورها و فرهنگها. «هنر» مرز ندارد. تئاتر را در همه جا باید دید، شنید، درک کرد، آموخت و در شهر و کشور خودت آموخته هارا روی صحنه برد.
چگونه میشود این تبادل را بین فرهنگها و ملتها ایجاد کرد؟
برای پیشرفت نیاز به «تعامل فرهنگها» داریم. این تعامل، قلم مارا قویتر میکند، ذهن مارا خلاقتر و هنر را هنرتر میسازد. به شخصه تمام تلاشم همیشه برای بهروز بودن بوده است و امیدوارم در این راه خسته نشوم. دوست دارم تئاتر را در شهرها و کشورهای مختلف ببینم و فرهنگها را بشناسم. باور کنید الان که از این موارد برای شما میگویم، گفتنش نیز مرا به وجد میآورد. این آرزوی من برای همه تئاتریهای کشور است؛ زیرا این سرزمین و همه اهالی هنری شاغل در آن کمتر به حق و حقوق معنویشان رسیدهاند.
به نظر شما اگر بخواهیم اولویتبندی کنیم بزرگترین مشکل تئاتر ما در حال حاضر چیست؟
به نظرمن مخاطب، اساس تئاتر است. این درحالی است که ما برای مخاطب تئاترهیچ کاری نکردیم و به خواستههایش احترام نگذاشتیم. ما خوراک خوبی به خورد مخاطب ندادیم. اندیشه را حذف کردیم و مهمتر از همه، ما راههای آوردن مخاطب را به سالنهای تئاتر فراموش کردیم. «تبلیغ» تئاتر، یک عنصر مهم است که ما نادیدهاش گرفتیم.
به فرض اینکه یک مسئول یا مدیر تأثیرگذار تئاتری این مصاحبه را خواند و قرار شد تصمیمی ضربتی برای تئاتر و مخاطب بگیرد و به تئاتر کمک کند. نخستین گام چیست؟
(با خنده) اگر چنین اتفاقی افتاد، آن مدیرباید لطف کند و هیچ کاری نکند؛ چون تئاتر با تصمیمهای آنی به جاییکه نمیرسد هیچ، بلکه از همان مسیر قبلی هم خارج میشود.
با قبول این نگرانی، همین سناریوی تخیلی را که گفتم در نظر بیاورید
به نظر من فضایمجازی میتواند یک اصل باشد. الان ما برای تبلیغات در تئاتر به پست و استوری در اینستاگرام محدود شدیم. این فضای مجازی میتواند به صورت باینری مخاطب جذب کند. هزینهها را کم کند و به نوعی گروه این امکان را دارد یک پیش اجرا در محضر مخاطب چندهزار نفری داشته باشد. برخی از طریق فضای مجازی، برای تبریک تولد و رقصهای عجیب وغریب و هزار مورد دیگر در حال کسب درآمدهای میلیونی هستند، چرا تئاتر درآمدی نداشته
باشد! همان تعامل اینجا هم هست. تئاتر آینه تمام قد جامعه بوده که میتواند به دنیای مجای رنگ و بوی واقعیت ببخشد. به همین دلایل تئاترما لایق بهترینهاست.